English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8571 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
bank shot U ضربهای که گوی بیلیارد به کناره میز بخورد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
bank shot U ضربهای که به دیوار بخورد و برگردد
boast U ضربه از گوشه که بطور اریب بدیوار کناره و بعد به دیوارمقابل بخورد
boasted U ضربه از گوشه که بطور اریب بدیوار کناره و بعد به دیوارمقابل بخورد
boasts U ضربه از گوشه که بطور اریب بدیوار کناره و بعد به دیوارمقابل بخورد
force U ضربهای که گوی اصلی بیلیارد متوقف میشودیا بر می گردد
forcing U ضربهای که گوی اصلی بیلیارد متوقف میشودیا بر می گردد
forces U ضربهای که گوی اصلی بیلیارد متوقف میشودیا بر می گردد
bow U ضربه از گوشه که به عقب دیوار کناره و بعد به دیوارکناره دیگر و بعد به دیوارمقابل بخورد
bowed U ضربه از گوشه که به عقب دیوار کناره و بعد به دیوارکناره دیگر و بعد به دیوارمقابل بخورد
bowing U ضربه از گوشه که به عقب دیوار کناره و بعد به دیوارکناره دیگر و بعد به دیوارمقابل بخورد
bows U ضربه از گوشه که به عقب دیوار کناره و بعد به دیوارکناره دیگر و بعد به دیوارمقابل بخورد
dragged U ضربهای که گوی بیلیارد پس از برخورد متوقف میشود وسیله کنترل قرقره ماهیگیری
drags U ضربهای که گوی بیلیارد پس از برخورد متوقف میشود وسیله کنترل قرقره ماهیگیری
drag U ضربهای که گوی بیلیارد پس از برخورد متوقف میشود وسیله کنترل قرقره ماهیگیری
impact ionization U ایونیزاسیون ضربهای یونیزاسیون ضربهای
pocket U کیسه یاجیبهای 6 گانه میز بیلیارد انداختن گوی به کیسه دربازی بیلیارد فاصله بین میلههای 1 و 3 برای بازیگرراست دست و 1 و 2 برای بازیگر چپ دست بولینگ
pockets U کیسه یاجیبهای 6 گانه میز بیلیارد انداختن گوی به کیسه دربازی بیلیارد فاصله بین میلههای 1 و 3 برای بازیگرراست دست و 1 و 2 برای بازیگر چپ دست بولینگ
impluse level U سطح فشار ضربهای استحکام فشار ضربهای
tricrotism U نبض سه ضربهای ضربان نبض بطور سه ضربهای
sidelay U تنظیم کننده کناره کاغذ وسیله تنظیم کناره کاغذ درماشین چاپ
bank shot U پرتابی که به تخته بخورد
chip seal U شن بخورد راه دادن
he is too p asto what he eats U زیاد دربندان است که چه بخورد
macadam blinding U خورده سنگ بخورد راه دادن
resurfacing U شن بخورد راه دادن بازسازی رویه
planegency U صدای خیزاب که بکرانه دریا بخورد
The craps should match the curtains. U پرده ها با قالیها باید بخورد ( جور در آید )
Dont let the grass grow under your feet. U نگذار وسط اینکار باد بخورد ( وقفه بیافتد )
blackguards U سرویسی که بدون برخورد به دیوارهای طرفین به دیوارمقابل بخورد
blackguard U سرویسی که بدون برخورد به دیوارهای طرفین به دیوارمقابل بخورد
to fight to a finish U تاپایان کارجنگیدن انقدرجنگیدن تایکطرف بکلی شکست بخورد
chop U ضربه پایین زدن به توپ برای اینکه به زمین بخورد
chopped U ضربه پایین زدن به توپ برای اینکه به زمین بخورد
ducks and drakes U پرتاب سنگ روی اب بطوریکه قبل از فرورفتن دراب بچند نقطه از سطح اب بخورد
duck and drake U پرتاب سنگ روی اب بطوریکه قبل از فرورفتن دراب بچند نقطه از سطح اب بخورد
lofts U ضربه زدن هوایی بصورت قوسی رها کردن گوی بولینگ در هوا که به شدت به مسیر بخورد
loft U ضربه زدن هوایی بصورت قوسی رها کردن گوی بولینگ در هوا که به شدت به مسیر بخورد
billiards U بیلیارد
english billiards U بیلیارد انگلیسی
billiard table U میز بیلیارد
eight ball billiard U بیلیارد امریکایی
billiard U بازی بیلیارد
cueball U گوی بیلیارد
I´m as hungry as a horse. U آنقدر گشنه هستم که روده بزرگ روده کوچک را بخورد.
hungry as a hunter <idiom> U آنقدر گشنه که روده بزرگ روده کوچک را بخورد
cue U باچوب بیلیارد زدن
balking billiard U بیلیارد فرانسوی با 4 خط محدوده
snooker U بازی شبیه بیلیارد
cues U باچوب بیلیارد زدن
head U انتهای میز بیلیارد
posttraumatic U پس ضربهای
dicrotism U دو ضربهای
traumatic U ضربهای
strikers U بیلیارد بازی که نوبت اوست
balkline U خط عرضی روی میز بیلیارد
beds U سطح هموار کف میز بیلیارد
bed U سطح هموار کف میز بیلیارد
English U گردش فرفرهای گوی بیلیارد
striker U بیلیارد بازی که نوبت اوست
cannons U ضربه به دو گوی دیگر بیلیارد
center spot U نقطه مرکزی بیلیارد انگلیسی
carom U ضربه به دو گوی دیگر بیلیارد
cannon U ضربه به دو گوی دیگر بیلیارد
top U ضربه به بالای توپ بیلیارد
rotation billiard U بیلیارد امریکایی به ترتیب شماره
detonations U انفجار ضربهای
impluse wave U موج ضربهای
detonation U انفجار ضربهای
shock wave U موج ضربهای
implusing signal U سیگنال ضربهای
ippon kumite U مبارزه تک ضربهای
shock waves U موج ضربهای
impluse contact U کنتاکت ضربهای
impluse sender U مولد ضربهای
impluse current U جریان ضربهای
impluse voltage U فشار ضربهای
whipping U حرکت ضربهای
strode analysis U تحلیل ضربهای
australian crawl U کرال دو ضربهای
impluse inertia U لختی ضربهای
impluse generator U مولد ضربهای
impluse function U تابع ضربهای
batch mixer U مخلوط کن ضربهای
impluse distortion U اعوجاج ضربهای
impluse switch U کلید ضربهای
impluse switch U تکمه ضربهای
impluse tachometer U تاکومتر ضربهای
impluse detector U اشکارسازجریان ضربهای
transient voltage U ولتاژ ضربهای
impact exitation U تحریک ضربهای
impulse discharge U تخلیه ضربهای
tricrotic U نبض سه ضربهای
drop test U ازمایش ضربهای
partial products U حاصل ضربهای جز
impulse turbine U توربین ضربهای
percussion welding U جوشکاری ضربهای
shock excitation U تحریک ضربهای
percussion press U پرس ضربهای
pulsating load U بار ضربهای
sambon kumite U مبارزه سه ضربهای
impact load U بار ضربهای
impluse exitation U تحریک ضربهای
impluse breakdown U شکست ضربهای
shock concrete U بتن ضربهای
impulsive force U نیروی ضربهای
implusive excitation U تحریک ضربهای
mach wave U موج ضربهای
impact strength U استحکام ضربهای
impact printer U چاپگر ضربهای
impact force U نیروی ضربهای
sides U کناره
lip U کناره
side U کناره
bordered U کناره
bordering U کناره
listel U کناره
rim U کناره
margent U کناره
margine U کناره
fringes U کناره
fringe U کناره
edge U کناره
margins U کناره
margin U کناره
rims U کناره
border U کناره
edges U کناره
fifteen ball billiard U بیلیارد امریکایی بدون تعیین گوی
masse U ضربه عمودی به یک طرف گوی بیلیارد
nine ball billiard U بیلیارد کیسهای با 9 گوی شماره دار
forty one continous billiard U بیلیارد امریکایی با تعیین گوی و کیسه
lemon U بردن بازی بیلیارد به روش اماتوری
cribbage billiard U بیلیارد کیسهای با کیسه انداختن هر 2 گوی
lemons U بردن بازی بیلیارد به روش اماتوری
impact crusher U سنگ شکن ضربهای
daisy wheel printer U چاپگر اصلی ضربهای
impact transducer U مبدل فرایندهای ضربهای
impluse withstand voltage U فشار ضربهای ایستا
detached shock wave U موج ضربهای منفصل
jia ippon kumite U مبارزه ازاد تک ضربهای
wavelet U موج ضربهای کوچک
mach line U موج ضربهای ضعیف
normal shock wave U موج ضربهای عمود
oblique shock wave U موج ضربهای مایل
percussion riveter U پرچ کننده ضربهای
pulsed resistance welding U جوشکاری مقاومتی ضربهای
pusher type furnace U کوره نوع ضربهای
tensile impact test U ازمایش کشش ضربهای
joint U مفصل اتصال ضربهای
impluse voltage stress U تنش فشار ضربهای
impluse current generator U مولد جریان ضربهای
jar ramming method U روش ضربهای قالبریزی
impluse protective level U سطح فشار ضربهای
impluse circuit U مدار جریان ضربهای
impluse sound level U سطح صوت ضربهای
impluse test U ازمایش فشار ضربهای
impluse breakdown voltage U فشار شکست ضربهای
impluse voltage test U ازمایش فشار ضربهای
impluse turbine U توربین فشار ضربهای
impluse voltage cascade U ابشار فشار ضربهای
impluse voltage generation U تولید فشار ضربهای
impluse voltage generator U مولد فشار ضربهای
threctia U کناره گیری
to declare off U کناره کردن از
to stand a. off U کناره گرفتن
bank paving U فرش کناره
To go into solitude . To become aloof . U کناره گرفتن
standoffish U کناره گیر
levee U کناره رودخانه
map margin U کناره نقشه
offishness U کناره جویی
demit U کناره گرفتن از
demission U کناره گیری
renouncement U کناره گیری
retired ness U کناره گیری
sea board U کناره دریا
seceder U کناره گیر
bolt rope U طناب کناره
separatism U کناره گیری
featheredge U کناره تیز
resignations U کناره گیری
border U کناره مرز
edges U کناره تیزی
edge U کناره تیزی
bordered U کناره مرز
bordering U کناره مرز
abdication U کناره گیری
isolation U کناره گیری
scratching U کناره گیری
attrition U کناره گیری
scratched U کناره گیری
scratch U کناره گیری
renunciation U کناره گیری
stand offish U کناره گیر
resignation U کناره گیری
sides U پهلو کناره
side U پهلو کناره
detachment U کناره گیری
detachments U کناره گیری
retiring U کناره گیر
Recent search history Forum search
0ضربه به میانه پایین گوی در بیلیارد در انگلیسی چی میشه؟
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com